بهعنوان یک مربی کهنهکار، اکنون وظیفهام این است که نکات آموزشی را بر اساس آنچه در طول زمان آموختهام، به اشتراک بگذارم که ممکن است برای معلمان آیندهنگر یا کسانی که تازه کار خود را شروع کردهاند مفید باشد. اخبار علمی جالب را از دست ندهید.
زمانی که من یک معلم جدید بودم، نکات آموزشی کاربردی زیادی از همکاران پیشکسوت یاد گرفتم. یک نکته این بود که بچه ها را بر اساس حروف الفبا بنشینم تا نام آنها را سریع یاد بگیرم. اما نه همه، راهنماییهای آنها مفید بود - تصمیم گرفتم که بچهها را مجبور نکنم میزشان را بچرخانند و در صورت بدرفتاری با دیوار روبرو شوند.
- به همه چیز نمره ندهید
وقتی معلم جدید بودم، هر شب کیفی که پر از کارهای دانشآموزان بود به خانه میکشیدم. همه چیز را جمعآوری کردم - تکالیف، پیشنویسهای خشن، برگههای کاری - و عصرها و آخر هفتههایم را در تلاش برای نمره دادن به همه آنها صرف کردم.
سپس به کارگاهی رفتم که توضیح داد که نمرات تغذیه هوشمندانه باید نشان دهنده پیشرفت به سمت تسلط باشد، نه اینکه آیا بچه ها تکالیف خود را انجام داده اند یا خیر. البته به نمره دادن به تستها ادامه دادم، اما یاد گرفتم که از استراتژیهای کلاس درس مانند کارگاههای نوشتن و اشتراکگذاری جفتی فکر کنم تا بچهها بتوانند کارشان را به اشتراک بگذارند و با هم یاد بگیرند.
- اجازه دهید دانش آموزان بدانند چه خبر است
من قبلاً فقط کتاب ها را می دادم و شروع به تدریس می کردم، اما اگر همه همراه باشند، رسیدن به جایی که می خواهید بسیار آسان تر است. دانشآموزان باید بدانند که قرار است چه چیزی بیاموزند، چرا آن را یاد میگیرند و چگونه ارزیابی میشود. من همچنین یاد گرفتم که از یک روبریک استفاده کنم تا بچه ها از همان ابتدا بدانند که کارشان چگونه ارزیابی می شود و بنابراین باید برای چه چیزی تلاش کنند.
- رویه ها و انتظارات را توضیح دهید
این اشتباه است که تصور کنید دانشآموزان کلاس شما میدانند چگونه در یک گروه کار کنند یا چگونه در یک سفر میدانی رفتار کنند. با این حال، اکثر بچه ها اگر بدانند باید چه کار کنند، همکاری خواهند کرد. به یاد داشته باشید، به عنوان یک مربی، شما باید نه تنها «چی» بلکه «چگونه» را نیز آموزش دهید.
- نحوه رفتار شما با دانش آموزان مهم است
آنچه به دانشآموزان میگویید، یا رفتاری که با آنها دارید، میتواند روز آنها را بسازد یا خراب کند. زمانی که من یک معلم جدید بودم، به طور کامل نمیدانستم که یک نظر یا انتقاد نابخردانه چگونه میتواند بر کودک تأثیر بگذارد. وقتی بچه های خودم مدرسه را شروع کردند و با داستان هایی در مورد آنچه معلمانشان گفتند یا انجام دادند به خانه آمدند، متوجه شدم که ما می توانیم روی دانش آموزان تأثیر بگذاریم. پس از آن، پوستری را در اتاقم نگه داشتم که روی آن نوشته شده بود: "آنها همیشه آنچه را که به آنها آموختهاید به خاطر نمیآورند، اما همیشه به یاد خواهند آورد که چگونه با آنها رفتار کردید."
- شما زندگی خانه هر بچه را نمی دانید
یکی از دوستانم در دبیرستانی تدریس می کند که در آن به 44 زبان مختلف صحبت می شود و به من گفت که شنیده است دانش آموزی می گوید: "من واقعاً خسته هستم. دیشب مجبور شدم در کنار کسی بخوابم که خرخر می کند." بچهها ممکن است با مسائلی دست و پنجه نرم کنند که ما چیزی در مورد آن نمیدانیم، بنابراین وقتی تکالیف درسی انجام نمیشوند، تصور نکنید که بازیهای ویدیویی مقصر هستند.
- حس شوخ طبعی خود را حفظ کنید
من آنقدر جدی بودم که معلم خوبی باشم، نقشی را که طنز می تواند در کلاس درس من بازی کند، نمی دیدم. با این حال، پس از چند سال، زمانی که مهارتها و اعتماد بهنفس بیشتری داشتم، میتوانستم مراقب خودم باشم و در واقع خندهدار یا احمق باشم. حتی بهتر از آن، دانشآموزانم فهمیدند که میتوانند هرازگاهی شوخی کنند و همه با هم بخندیم.
- معاشرت با همکاران برای شما خوب است
فرقی نمیکند مهمانی تعطیلات دانشکده باشد، Relay for Life، یا توقف در میخانه محلی برای نوشیدنی در روز جمعه، به اشتراک گذاشتن شادیها و ناامیدیهای تدریس و حمایت از یکدیگر برای رفاه شما ضروری است. ایجاد پیوندهای نزدیک با یک همکار حتی می تواند سطح رضایت شغلی شما را بهبود بخشد، بنابراین خود را منزوی نکنید.
- ارتباط شما با دانش آموزان ممکن است شما را شگفت زده کند
من معلمانی را میشناسم که به درس خود علاقه داشتند و عاشق تدریس بودند، اما لزوماً بچهها را دوست نداشتند. آنها بچه ها را دوست نداشتند. آنها فقط فاصله حرفه ای خود را حفظ کردند. من در همان ابتدای کارم همینطور بودم. اما وقتی در کلاس مهارت و راحتی بیشتری پیدا کردم، از برقراری ارتباط با دانش آموزانم به عنوان مردم واقعاً لذت بردم و تدریس بسیار سرگرم کننده تر شد.
در پایان سال، من همیشه از دانش آموزانم می خواهم که نامه ای به معلمان اصلی خود بنویسند و به ما بگویند چه چیزی را دوست دارند، چه چیزی را دوست ندارند و چگونه می توانیم پیشرفت کنیم. نامه ها صادقانه، خنده دار و اغلب صمیمانه هستند. یکی از دانشآموزان نوشت: «من همه کلاسهایم را دوست داشتم (ریاضی از همه بیشتر) و میدانستم که شما بچهها به ما اهمیت میدهید». من حتی ریاضی درس ندادم، اما آن حرف را نگه داشتم.
وقتی به گذشته نگاه می کنم، متوجه می شوم که تمرکز من به عنوان یک مربی همیشه بر روی بهترین راه های تعامل با بچه ها بوده است. شاید این مهم ترین نکته باشد. مطمئن شوید که دانشآموزان شما میدانند که شما به آنها اهمیت میدهید و بقیه در جای خود قرار میگیرند. (منبع)